تا علی ماهش به سوی قبر برد ارزو ها را علی خاک کرد خاک هم گویی گریبان چاک کرد زد صداای خاک جانا نم بگیر تن نمانده هیچ از او جانم بگیر نا گهان بر یاری دست خدا دستی امد همچو دست مصطفی گوهرش را از صدف دریا گرفت احمد از داماد خود زهرا گرفت